دارالارشاد(شرشربولاغ)

نشود زمزمه خون شهیدان خاموش سوزعرفانی این نغمه زسازی دگر است

دارالارشاد(شرشربولاغ)

نشود زمزمه خون شهیدان خاموش سوزعرفانی این نغمه زسازی دگر است

یک غزل زیبا از قیصر امین پور

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم

ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی لب پنجره

پر از خاطرات ترک خورده ایم

 

اگر داغ دل بود ما دیده ایم

اگر خون دل بود ما خورده ایم

اگر دل دلیل است آورده ایم

اگر داغ شرط است ما برده ایم


اگر دشنه ی دشمنان گردنیم

اگر خنجر دوستان برده ایم

گواهی بخواهید اینک گواه

همین زخم هایی که نشمرده ایم


دلی سربلند و سری سر به زیر

از این دست عمری به سر برده ایم

دلی سربلند و سری سر به زیر

از این دست عمری به سر برده ایم


گواهی بخواهید اینک گواه

همین زخم هایی که نشمرده ایم

دلی سربلند و سری سر به زیر

از این دست عمری به سر برده ایم

لاله های آسمانی ایران عزیزمان

میر محمود بنی هاشم : میر محمود بنی هاشم در 10خرداد 1337 رروستای سفلی از توابع مشگین شهر در خانواده ای کشاورز متولد شد وی نخستین فرزند خانواده بود ودر کودکی به ارهنمایی مادرش –رقیه مصطفوی به یادگیری قرآن پرداخت اوتحصیلاتش را نخست در روستای نیران در مجاورت زادگاهش گذراند وآنگاه به همراه خانواده به شهرستان تبریز نقل مکان کرد ودر مدرسه شبانه روزی قطران ،مقطع دبستان را به پایان برد در این زمان روزها در کارگاه قالیبافی کار می کرد وشبها درس مس خواند دوره راهنمائی را نیز در مدرسه راهنمائی پاسارگاد تبریز با نورات عالی در سالهای 50-1348 به اتمام رساند اما مشکلات اقتصادی خانوا ده مانع از ادامه تحصیل او در دبیرستان شد با این حال عشق وعلاقه به مطالعه اورا به سوی کتابهای مذهبی تاریخی وعلمی سوق داد. میر محمود ،نوجوانی را با کار روزانه در قالیبافی ودرس خواندن شبانه ،پشت سرگذاشت ودوره متوسطه را به صورت متفرقه پی گرفت در سال 1354 به پیشنهاد والدینش به خواستگاری سرحناز(دختر عمه اش)می روند به خاطر شناختی که میر محمود از همسر آینده اش داشت به این وصلت رضا داده باهم ازدواج می کنند به هنگام ازدواج میرمحمود شانزده وسرحناز سیزده سال داشتند مهریه یک جلد قرآن وسه هزار تومان معین ومراسم ازدواج بسیار ساده بود وآنها از سال 1354 زندگی مشترکان را در خانه استیجاری پدر شروع کردند ثمره ازدواج آنها چهار فرزند به نامهای میرولی (متولد 1357) میر علی(متولد 1360) وفاطمه وزهرا(متولد 1363)می باشد در سال 1356 میر محمود به سربازی اعزام ودر نیروی هوایی تهران مشغول شد . بعداز پیروزی انقلاب اسلامی میر محمود در سال 1359 به طور رسمی به عضویت سپاه پاسداران در می آید وبعداز سپری کردن دوران آموزش ،به جبهه اعزام میشود وابتدا به سردشت می رود سپس در سال 1360در منطقه مهران حضور پیدا می کند وبه خاطر رشادتهایی که از خود نشان می دهد مورد تشویق فرماندهان رده بالا قرار می گیرد بنی هاشم در همان سال به زیارت بیت الله الحرام مشرف شدند وپس از آن در عملیات بیت المقدس باپست فرماندهی گروهان در فتح خرمشهر شرکت کرد اودر عملیات والفجر 2و4نیز در سمت معاون گردان حضرت سیدالشهدا(ع) ودر عملیات خیبر با سمت فرماندهی گردان حضرت علی اصغر (ع)شرکت فعال داشت که در آخرین آنها زخمی وبه پشت جبهه منتقل شد بعداز دو روز استراحت در بیمارستان مستقیما به جبهه باز گشت وعصا زنان فرماندهی گردان حضرت قاسم (ع) را برعهده داشت میر محمود در عملیات بدر فرمانده گردان حضرت قائم (عج)بود که در طی یک عملیات از ناحیه سر بشدت مجروح شد. در عملیات کربلای 8وعملیات نصر 7شرکت کرد علاوه بر حضور مستمر در خطوط مقدم میر محمود مسئولیت واحد بسیج مشگین شهر وپایگاههای مقاومت را عهدار بود وبه هنگام مرخصی نیز بیشتر وقتش را صرف بازدی از خانواده شهدا ورفع مشکل آنها می نمود می رمحمود بنی هاشم گردان عای اصغر را باهمراهی دو برادرش میر مسلم ومیر طاهر اداره می کرد ولی نکته قابل توجه این که نیروهای گردان وحتی فرماندهان لشکر نسبت برداری آنها را نمی دانستند. سرانجام میرمحمود بنی هاشم در جریان عملیات نصر7در منطقه سردشت ودر ارتفاعات دوپازا، در حالی که پیشاپیش نیروها در حرکت بود براثر اصابت تیر مستقیم به ناحیه سر وشکم در تاریخ 15 /5/1366 به شهادت رسید